نقاشی سبک تذهیب
پیشینه
پیشینه آذین و تذهیب در هنر ایران، به قبل از اسلام میرسد. بعد از نفوذ اسلام در ایران، هنر تذهیب در اختیار حکومتهای اسلامی و عرب قرار گرفت و «هنر اسلامی» نام یافت. اگر چه دوره ای این هنر از بالندگی فرو ماند، اما مجدداً پویایی خود را به دست آورد. چنانکه در در دوره سلجوقیان مذهـبان، آرایش قرآنها، ابراز و ادوات، ظرفها، بافتهها و بناها و...را پیشهٔ خود ساختند و مدتی بعد، درتیموریان این هنررشد و بالنده گی به اوج خود رسید و زیباترین آثار تذهیب شده به وجود آمد. هنرمندان نقاش، صحافان و صنعتگران، به خواست پادشاهان از سراسر ایران فراخوانده شدند و درکتابخانههای پایتخت جهت کتاب آرایی به کار گمارده شدند. بدین ترتیب، آثار ارزشمند و با شکوهی مانده گاری پدید آمد. در دورهٔ صفوی، نقاشی، تذهیب و خط درخدمت هنر کتاب آرایی قرار گرفت و آثاری به وجود آمد که زینت بخش موزه های ایران و جهان است. اما، رنج هنرمندان بی ارج ماند و ارزش آنان در زمان زندگیشان شناخته نشد و هنر نقاشی به ویژه تذهیب، پس از دوره صفوی از رونق افتاد. اگر چه هجوم فرهنگ غرب به ایران، حرکت پیشرو این هنر را کند ساخت، ولی با زحمت هنرمندان متعهد و دوستداران هنر این مرز و بوم، شعلهٔ هنر تذهیب همچنان فروزان است.

در فرهنگهای ایرانی تعریف دقیقی از تذهیب وجود ندارد؛ تعریفی که ما را به اصل و منشاء وریشه این هنر زیبا برساند. درلغت تذهیب واژهای عربی است و مصدری از «ذهب» در باب تفعیل است ودر برخی از کتب قدیمی و اغلب تذکرهها فقط نامی از نقاشان و مذهبان آمدهاست که این، برای درک معنای تذهیب کافی نیست. درفرهنگ لغت، تذهیب را زرگرفتن و طلا کاری دانستهاند، اما این معنای تذهیب را کامل نمی کند. در دایرة المعارف های فارسی نیز تعریف هایی از تذهیب آمدهاست که به شیوههای تذهیب، در یک دورهٔ خاص از تاریخ تعلق دارد. به هر حال تذهیب را میتوان مجموعهای از نقش های بدیع و زیبا دانست که نقاشان ، هنرمندان ،نویسنده گان ومذهبان برای هرچه زیباتر کردن کتاب های مذهبی، علمی، فرهنگی، تاریخی، دیوان اشعار، جُـنگهای هنری و قطعههای زیبای خط به کار میبرند.
استادان تذهیب این مجموعههای زیبا را در جای جای کتاب ها به کار میگیرند تا صفحات زرین ادبیات جاودان و متون مذهبی سرزمین خود را زیبایی دیداری ببخشند. به این ترتیب است که کنارهها و اطراف صفحهها، با طرح هایی از شاخهها و بندهای اسلیمی، ساقه، گلها و برگهای ختایی، شاخههای اسلیمی و گلهای ختایی و یا بندهای اسلیمی و ختایی و... مزین میشوند. تذهیب، همچون نقاشی دارای مکتب ها و دورههای خاصی است ؛ چنانکه میتوان از مکاتب سلجوقی، بخارا، تیموری، صفوی و قاجار و شعب مختلف هر مکتب سخن گفت. برای مثال، در مکتب تیموری، شعبههای شیراز، تبریز، خراسان و... را میتوان تمیز داد و در واقع، تفاوت در رنگها، روش قرار گرفتن نقشها در یک صفحه تذهیب و تنظیم نقشها در مکتبهای مختلف، عامل این تفاوت است.

برای نمونه، تذهیب در مکتب بخارا به آسانی از تذهیب در دیگر مکتبها بازشناخته میشود. چون در مکتب بخارا از رنگهای زنگار، شنگرف، سورنج و سیاه استفاده میشده است، در صورتی که در مکتب های دیگر، رنگها به این ترتیب کاربرد نداشته است. شاید بتوان تاریخ آرایش و تذهیب قرآن را همزمان با نوشتن آن دانست به این معنی که نخست به منظور تعیین سر سورهها، آیهها، جزوهها و سجدهها آن را به نوعی تزئین میکردند. رفته رفته علاقه مفرط مسلمانان به قرآن و همچنین عشق به تجمل، هنرمندان را بر آن داشت تا در تذهیب آن دقت بیشتری به کار برند و در نتیجه این آثار از سادگی بیرون آمد و جنبه تزئینی به خود گرفت به خصوص قرآنهایی که برای امرا و بزرگان نوشته میشد. این امر خود یکی از علل توجه هنرمندان به تزیین بیشتر و موجب تکامل فن تذهیب شد.میتوان گفت تذهیبهای دورههای مختلف، بیان کننده حالات و روحیات آن دورهها هستند: تذهیب سده چهارم ه. ق ساده و بی پیرایه، سدههای پنجم و ششم ه. ق متین و منسجم، سده هشتم ه. ق پرشکوه و نیرومند و سدههای نهم و دهم ه. ق ظریف و تجملی هستند.
بررسی آثار تذهیب شده دردورههای گذشته، بر تأثیر فراوان هنر تذهیب ایران در دیگر کشورها – هند، ترکیه عثمانی و کشورهای عربی- حکایت دارد. هنرمندانی که در اوایل دوره صفوی از ایران به هند مهاجرت کردند، بنیانگذار مکتب نقاشی ایران و هند شدند و آثاری بزرگ از خود بر جا گذاردند. آثار به جا مانده از مکتب مغولی هند که در نوع خود بی مانند است، بر این واقعیت حکایت دارد که این مکتب تداوم مکتب نقاشی ایران و هند است.
در ترکیه عثمانی، هنرمندان مذهّب زیاد جلوه نکردند و اگر این هنر در آن سرزمین رشدی کرد، به خاطر هنرمندان ایرانیی بود که با مهاجرت به ترکیه عثمانی، بنیانگذار مکتب هنری در آن دیار شدند. در کشورهای غربی نیز، به سبب بازگشت هنرمندان ایرانی از آن کشورها، هنر تذهیب اوجی نیافت.
در واقع، هنر تذهیب ایران در دنیا یگانهاست. در اروپا، به نوعی از آذین و آرایش، تذهیب میگویند و تذهیب ایرانی را با آن مقایسه میکنند؛ اما تذهیب اروپایی با تذهیب به شیوه ایرانی، به طور کلی، فرق دارد. آذینهای تذهیب اروپایی از ساقهٔ درختی مانند مو و برگهای رنگین تشکیل شدهاست و در کنار آنها، گاهی پرندگان، حیوانها، صورتهای گوناگون انسان و چشماندازهای طبیعی را میتوان دید.
تذهیب ایرانی
شاید بتوان تاریخ آرایش و تذهیب قرآن را همزمان با نوشتن آن دانست به این معنی که نخست به منظور تعیین سر سورهها، آیهها، جزوهها و سجدهها آن را به نوعی تزئین میکردند. رفته رفته علاقه مفرط مسلمانان به قرآن و همچنین عشق به تجمل، هنرمندان را بر آن داشت تا در تذهیب آن دقت بیشتری به کار برند و در نتیجه این آثار از سادگی بیرون آمد و جنبه تزئینی به خود گرفت به خصوص قرآنهایی که در برای امرا و بزرگان نوشته میشد. این امر خود یکی از علل توجه هنرمندان به تزیین بیشتر و موجب تکامل فن تذهیب شد.
به گزارش میراث خبر مهدی مکی نژاد، عضو گروه هنرهای سنتی فرهنگستان هنردر باره منشاء هنر تذهیب میگوید: «دقیقاً نمیتوانیم بگوییم منشاء این هنرایران است اما آنچه مسلم است این است که این هنر از دوران ساسانیان به صورت گچبریهای دیوار و حتی پیش از آن به صورت نقوش روی سفالینه وجود داشتهاست. که بعد از اسلام این نقوش و حجاریها وارد کتابها میشود و بیشتر خودش را نشان میدهد.» از طرز تذهیب و آرایش قرآن هائی که قبل از قرن سوم هجری تدوین شده اطلاع چندانی در دست نیست. اصولاً درباره هنر نقاشی و مذهب کاری در قرون اولیه اسلام اطلاع زیادی در دست نیست. قرآنها نفیس غالباً به دستور پادشاهان و سرداران وقت تهیه میشد و هنرمندان سعی میکردند آنرا که بطرز بسیار عالی آرایش کنند.
قدیمیترین قرآنهای باقیمانده از قرون اولیه اسلام همگی به خط کوفی است، نقش و تزئین آنها تقریباً یکنواخت بوده فقط در صفحه اول و گاهی دو صفحه آخر با نقوش هندسی آرایش میشدند. سر سورهها نیز غالباً دارای نقوش تزئینی بوده و عموماً در سمت راست آنها یک یا چند گل درشت وترنج طرح میزدند. شروع سوره و اسم آن را هم به قلم زر مینوشتهاند و نقطههای حروف را با رنگ قرمز و سبز یا زعفران و آب طلا مشخص میکردند. محل حزب و سایر علامات هم به همین شیوه مزین میشد. چون ایرانیهای مانوی مذهب، کتاب دینی خود ارژنگ را که به وسیله مانی منقوش و مزین مزین دیده بودند بعد از ایمان آوردن به اسلام به تزئین قران رو آوردند. اما احتمالاً به دلیل اینکه اسلام شکل و تصویررا نهی کرده و مکروه دانسته هنر مندان برای ارضاء حس هنری خود به تزئین و تذهیب رو آوردند.
صفحات بدست آمده از کاوشهای علمی تورفانی نشان میدهد که نقاشان و خطاطان آن زمان توانستهاند به نحو زیبائی خطوط را با نقوش ترکیب کنند. این سبک در دورا ن اسلامی متداول و معمول شد.
مکی نژاد درباره این هنر در دوران اسلامی میگوید:«مهم نیست که مبداء این هنر ایران بودهاست یا نه اما مسلم است که این هنر در ایران تکامل پیدا میکند و نظم هندسی خاصی به خود گرفتهاست. تنها در ایران است که تذهیب به این شکل، با این نظم و با این هندسه دیده شدهاست. کارهای مشابهی که عربها یا چینیان انجام دادهاند در مقابل آثار ایرانی بسیار ضعیف جلوه میکند. پراکندگی رنگها و نقوش هندسی اقوام دیگر هنوز هم به پختگی کامل نرسیدهاست. تذهیب ایرانی واقعاً بی نظیر است.» در قرون اولیه دوران اسلامی به همان اندازه که به خوشنویسی توجه میشد فن آرایش و تذهیب نیز مورد علاقه بزرگان و امیران بود تا جائی که در نقاط مختلف ایران به خصوص خراسان، مراکزی جهت تعلیم و پرورش علاقهمندان در این فن به وجودآمد و رفته رفته فن تذهیب راه کمال را طی کرد. درقرون اولیه دوران اسلامی، خود خطاطان کار تذهیب را به عهده داشتهاند ولی به تدریج تقسیم کار بین هنرمندان متداول و مرسوم شد. به احتمال قوی اول خطاط و خوشنویس کار خود را انجام میداد، یعنی نسخه کتاب و یا قرآن را مینوشته و در ضمن کتابت آن مقداری فضا برای کشیدن صور و یا مذهّب کاری در صفحات خالی میمی گذاشتند، طوری که بعضی از این کتابها که هم اکنون در دست است نشان میدهد که قسمتی از کار تذهیب ناتمام ماندهاست.
از قرن ششم به بعد تزئین و تذهیب قرآنها با روشی که در دورههای قبل به کار برده میشد فاصله گرفت. تزئینات از سادگی خارج شد و نقوش هندسی جای خود را به طرحهای شاخ و برگ دار دادهاند این گلبرگهای به هم پیچیده انسان را به یاد نقوش سلجوقی که بر روی مساجد این دوره در اصفهان و قزوین و اردستان بنا شدهاند میاندازد. از روزگار سلجوقی شماری قرآنهای مذهّب باقیمانده که شاید یکی از بهترین و نفیسترین انواع آن قرآنی است با تفسیر مجلد که در سال ۵۸۴ فراهم شد است. این قرآن برای مطالعه امیر غیاث الدین ابوالفتح محمد بن سام تهیه و کاتب آن محمد بن عیسی بن علی نیشابوری است ولی متأسفانه از نام مذهب آن ذکری به میان نیامده و احتمال فراهم آوردن آن در خراسان از توسط امیر غوریان وجود دارد که قرآن به نام او مصور است. در اواخر قرن هفتم و اوائل سده هشتم هجری شهرتبریز یکی از مراکز مهم برای تشویق و پرورش هنر مندان به شمار میرفت و این امر موجبات توسعه و تکامل فن نقاشی و تذهیب را فراهم ساخت، به خصوص در اوائل قرن هشتم به همت و سعی خواجه رشید الدین که بانی ربع رشیدی در نزدیکی شهر تبریز است توجه بیشتری برای کتابت قرآن و کتاب و آرایش و تذهیب آنها شد و در نتیجه مکتب جدیدی که به مکتب تبریز معروف است، به وجود آمد که درهنر نقاشی و فن تذهیب دورههای بعد تأثیر زیادی داشتهاست.
از تغییراتی که در طرز تذهیب و آرایش قرآن و کتاب در این دوره به وجود آمد، استفاده از اشکال هشت گوش و ستاره دوازده پر به صورت مرکب یا مجزا از هم بر سر لوحها و نیز ستارههای آبی رنگ و گلهای پرپر کوچک برای تزئین است. سر سورهها نسبتاً پهن و با خط کوفی روی زمینه لاجوردی با شاخ و برگ درشت نقش شدهاست. در حواشی قرآن نیز گاهی نقش تزئینی از طرحهای اسلیمی دیده میشود که از حیث رنگ آمیزی بسیار جالب است. علاوه بر رنگ طلا از الوان دیگر چون آبی، قرمز، سبز و پرتقالی نیز استفاده میشده، روی هم رفته در این دوره صنعت تذهیب به اوج کمال و ترقی خود رسیدهاست.
دوره تیموری از دورههای بسیار مهم و پررونق و اعلای هنر مذهّب کاری است. سلاطین تیموری همه مشوق هنر کتاب نویسی بودهاند که بزرگترین و مهمترین آنها «بای سنقر میرزا» پسر شاهرخ بودهاست. این شاهزاده علاوه بر اینکه خود به شخصه مردی هنرمند و بهره مند از فنون کتابت و خط و تذهیب و نقاشی بود، جمع کثیری از هنرمندان که از سراسر امپراتوری تیموری گرد آوردهاند که در دربار و دارالعلم و کتابخانهای که در هرات بنیاد نهاده بود میزیستند. در این شهر کاغذ ساز، خطاط، تذهیب کار، صحاف، رنگ ساب، نقاش و امثال این قبیل هنرمندان از اهمیت بالایی برخوردار بودند. کتب این شهر از نفیسترین و زیباترین کتاب هائی است که تا کنون تهیه شده.
در این زمان هنرمندان توجه زیادی به ترسیم اشکال، نباتات، گلها، مناظر طبیعی و گاهی اشکال پرندگان کردهاند. قرآنهای این دوره مخصوصاً آنها که برای شاهرخ وبایسنقر میرزا فراهم شده در زمره زیباترین تذهیب کاری هاست. طلا و لاجورد یکی از عوامل اصلی کار آنها بوده و در همه حال برای آرایش و تذهیب کتاب و قرآن از آنها استفاده میشدهاست. صنعت تذهیب که در دوره تیموری راه کمال پیمود در زمان صفویه نیز ادامه پیدا کرد. در این زمان زمینهها معمولاً آبی رنگ است و تقسیمها کوچکتر و به رنگ طلایی و سیاه دیده میشود. طرحهای تزئینی نیز به رنگ سفید، زرد، سرخ، آبی و سبز است. تذهیب کاری و نقاشی با طلا در دوره صفویه ترقی کرد. بسیاری از نسخ باقیمانده از این زمان حاشیه بزرگی دارد که مناظر طبیعی، اشکال انسان وحیوان بر آن نقاشی شده و رنگ طلایی، سبز و زرد در آنها به کار رفتهاست.
ابزار کار برای هنر تذهیب
ابزار كار:
در نقاشي وسايل وابزار بسيار مهم است .براي طراحي نياز به چند مدادوكاغذ سفيد داريم وبراي انجام مراحل اجرايي نياز به رنگ ،قلم مو،پالت رنگ وابزار مخصوص از جمله جعبه پرگار ،انواع ترلينگ و وسايل جانبي داريم .
رنگها:
رنگها از نظر شيميايي بردو نوعند.
1- رنگهاي معدني كه خود بر دو قسمند:طبيعي ومصنوعي
2- رنگهاي آلي
رنگهاي معدني در نقاشي مورد استفاده قرار ميگيرد و همانطور كه از نام آن پيداست به صورت رنگ در طبيعت يافت ميشوند ولي به طور مستقيم قابل استفاده نيستند اين رنگها را در كارخانه به وسيله هاونهاي مخصوص خرد كرده وبه صورت گرد نرمي در ميآورندوبه مصرف ميرسانند.
رنگهاي مصنوعي از تركيبات شيميايي رنگ ميباشند واز واكنشهاي شيميايي اجسام معدني به دست ميآيند. مثل اكسيد سرب ،قرمز كاديم ،آبي كبالت و....
اسامي بعضي از اين گردهاي رنگي نيز عبارتنداز:
شنجرف (قرمز آلبالويي )ـ سرنج (اكسيد سرب )ـ اُخرا (قرمزي كه به قهوهاي ميزند)ـ امرا يا تمرا(قهوهاي تيره)ـ زرد ليمويي (زرد كروم)ـ گل ماشي ـ نيل (تيرهترين آبي)ـ لاجوردي ـ آبي سيماني ـ سبز سير (سبز كروم)ـ سفيد يا سينكا كه قديم از سفيدآب استفاده ميكردند و انواع اكليلها (طلايي،نقرهاي و....)
استفاده از اين گردهابه اين شكل است كه اين گردها در هاون ،بسيار سائيده ميشود،سپس به آن انواع چسب مثلاً سريشم يا صمغ عربي اضافه ميگردد و خوب تركيب ميشود. بعد از خشك شدن به آن بايد مهره كشيد تا صاف وصيقلي گردد. بايد رنگ ترك نخورد ويا نريزد. در اين صورت اين رنگ ساخته شده مناسب است ودر غير اين صورت بايد در مقدار سريشم آن دقت شود .
اما امروزه ساختن رنگ نيز انجام نميگيرد چون تجربي است وبه سختي رنگ مورد نظر به دست ميآيد ومعدود هنرمنداني از اين رنگها استفاده ميكنند.
امروزه گواشهايي كه در دسترس هستند مورد استفاده قرار ميگيرند.اما اين گواشها نيز بايد ساخته شوند وتركيب گردند ومعمولاًبه ندرت به صورت خام از آنها استفاده ميشود.
براي ساختن رنگ مورد نظر آن را در پالت ميريزيم وبا رنگهاي خاصي تركيب ميكنيم وبا قلممويي خوب هم ميزنيم واين رنگ آماده استفاده بر روي كار است .
مركب نيز در قلمگيري مشكي وقهوهاي مورد استفاده فراوان دارد.كيفيت مركب بسيار مهم است .بهترين مركب موجود مركب خشك اصفهان وتبريز است كه بسيار شفاف است .
آبرنگ نيز قرصهاي رنگي خشك شده است كه در جعبههاي شش، دوازده،هجده ،بيستوچهارتايي و... وجود دارد.نحوه استفاده به اين شكل است كه قلم مو را خيس كرده وبر روي رنگ مورد نظر ميماليم .فرق آبرنگ وگواش در ضخامت قشر رنگ آن است .اصطلاحاً به رنگهاي گواش رنگهاي جسمي وبه رنگهاي آبرنگ رنگهاي روحي گفته ميشود.
قلم مو:
انواع قلمو براي انجام كار تذهيب همان قلموهاي آبرنگ است كه داراي موهاي بسيار نرم بوده واگر آن را خيس كنيم ويا در دهان بگردانيم نوكش تيز شده وموهايش به هم ميچسبند.
اين قلموها براي رنگ گذاري ،قلمگيري ،طلا اندازي وغيره... استفاده ميشوند، هرچه كيفيت قلمو بهتر باشد تأثير بهتري بر روي كار دارد. بهترين قلموها، قلموهاي دست ساز با موهاي گربه وسمور هستند.
در قديم هنرمندان اكثر ابزار مورد نيازشان را خودشان ميساختند از جمله قلموهاي دست ساز ،ولي امروزه اين امر رايج نيست و معدود هنرمنداني اين وسيله را ميسازند ودر اختيار ساير هنرمندان قرار ميدهند يا از قلموهاي رايج در بازار استفاده ميشود.
ساختن قلموي گربه نيز نياز به تجربه دارد ودر اين مقال نميگنجد كه توضيحي در مورد آن داده شود،زيرا كاملاً يك كار تجربي واجرايي است وبايد عملي آموزش داده شود.
طلا:
امروزه به جاي طلا در كار تذهيب از انواع گواشهاي طلايي (اكليلها)استفاده ميكنند. استفاده از طلا براي تمام هنرمندان مقرون به صرفه نيست ومتأسفانه كمبود طلاي آماده براي كار نيز مشكل ديگري است كه هنرمندان با آن روبرو هستند.
طلاي عيار 24 كه خالصترين طلاست به وسيله كوبيدن طلا در داخل پو ست آهو به دست ميآيد.در گذشته آماده كردن طلا يكي از مراحل كار هنرمندان بود،اما امروزه نه وسايل اين كار موجود است ونه آموزش صحيح وقابل دسترسي وجود دارد و هنرمند براي انجام اين كار متحمل زحمت زيادي خواهد شد.
غير از اين نوع طلا ،نوع ديگري از طلا براي انجام كار تذهيب وجود دارد كه از روشهاي شيميايي به دست ميآيد و اصطلاحاً طلاي تيزآبي گفته ميشود.اما نوع ديگري از طلا ،طلاهاي دفترچهاي است كه در خارج از كشور ساخته شده و مقرون به صرفه نيز هست كه آماده كردن آن نيز براي استفاده مراحل خاصي دارد.
تمام اين ابزار و وسايل كار بسته به نظر اساتيد مجرب وآشنا به اين حرفه براي هنرجويان وهنرپژوهان مورد استفاده قرار ميگيرد.
كاغذ كارنيز انواع مختلف داردواسامي تعدادي از كاغذهايي كه براي گواش وآبرنگ بكارميرودعبارتنداز:
1- كاهي
2- فيلي
3- گلاسه
4- پوستي
5- اشتن باخ
6- الوان
7- گراف
8- گراف روسي
9-فيبر
10- لفاف
11- سربي
12- طلق (تلق)
13- كانسون و...
در مورد استفاده از رنگها بايد نكاتي را مورد نظر قرار داد.
رنگهاي اصلي قرمز،آبي وزرد هستند،رنگهاي مكمل نيز سبز،نارنجي وبنفش ميباشند.
معمولاً مابراي رنگ آميزي آثار خود مسايل زيادي را در نظر ميگيريم.رنگهاي مربوط به تذهيب بسيار محدود هستند اما در همين رنگذاري نيز بايد تضاد رنگ رادرنظر بگيريم.موقعي كه از تضاد رنگها صحبت ميكنيم بايداختلاف مشخصة هردو رنگي راكه در كنار يكديگر قرارميگيرنددرنظر بگيريم وتأثير متقابل آنهارا با هم مقايسه كنيم وقتي كه اختلاف وتأثير به نهايت درجة خود ميرسد آن را تضاد ميگويند.معمولاً اين تضاد حسي است .از جمله اين تضادها ،تضاد رنگهاي اصلي ـ تضاد تاريكي وروشني ـ تضاد سردي وگرمي ـ تضاد رنگهاي مكمل ـ تضاد وسعت سطوح و... ميباشد.
همانگونه كه بيان شد،اين تضادها كاملاً حسي است وبايد علاوه بر شناخت بر روي رنگ شناسی با آثار قديمي واصيل كاملاً آشنايي داشت تا در رنگبندي آثار اشتباه به حداقل خود برسد.زيرا آثار تذهيب براي ارزشيابي به سه اصل مهم بستگي دارد.
1- طراحي وتركيب بندي
2- قلمگيري واجرا
4- رنگ گذاري
همچنين ازآنجايي كه آثار تذهيب، بخشي از نقاشي نگارگري يا مينياتور است بايد با نهايت ظرافت انجام شودوبا كاشيكاري يا طراحي قالي اشتباه نشود.